صفر تا صد تنش در فرودگاه مهرآباد / آنچه قبل و بعد از برداشتن عمامه روحانی رخ داد چه بود؟ + فیلم

به گزارش ملت ما، در توضیحات پلیس فرودگاه آمده است: ساعت14:40 مورخ 15 دیماه 1403 در ترمینال شماره 4 فرودگاه مهرآباد مشاجره ای لفظی بینِ خانمی جوان با همسرش رخ که باعث جلب توجه حاضران شده و در کنار آنها فردی روحانی نیز حضور داشته است.
براساس تصویر دوربینها، پس از تشدید مشاجره وی با همسرش؛ متاسفانه نامبرده از حالت عادی خارج که منجر به ضرب و شتم بین زوجین میشود. در بررسیهای تکمیلی و اظهارات همسر ایشان و شاهدان حاضر در صحنه، همانطور که در فیلم مشخص است هیچ گونه مواجهه کلامی از سمت روحانی به خانم جوان رخ نداده است و با وجود توهین و تعرّضِ فیزیکی به فرد روحانی، ایشان شکایتی از خانم جوان نداشتهاند.
همسر این خانم با تأیید سابقه بیماری چندین ساله و اختلال اعصاب و روان پس از مراجعه به پزشک فرودگاه وی را از محل ترمینال خارج نمود.
اظهارات یک شاهد عینی
در همین حال یک شاهد عینی که لحظهلحظه اتفاقات رخداده در فرودگاه مهرآباد را دیده، به همشهری گفته است: ماجرا از ساعت14:15 روز یکشنبه شروع شد. آن روز وقتی در حال ورود به سالن فرودگاه بودیم، مأموران زن پلیس از خانمی که روسری و مانتو نداشت خواستند روسریاش را سر کند. آن زن اما با لحنی تند و عصبانی جواب آنها را داد و گفت که روسری و شال همراهش نیست. او سپس شروع به بیاحترامی به مأموران کرد و با آنها درگیر هم شد، تا جایی که حتی بهصورت یکی از مأموران سیلی زد و وارد سالن شد. همسرش از بخش مردان عبور کرده و وارد سالن شده بود. او که متوجه ماجرا شده بود، همسرش را به سمت صندلیها برد و شروع به حرف زدن با او کرد و پرسید «چکار میکنی؟» آنها با هم حرف میزدند و نمیدانم زن جوان چه چیزی به شوهرش گفت که شوهرش او را زد و پس از آن زن جوان با شوهرش درگیر شد و شروع به کتک زدن او کرد. صدای دعوا و درگیری آنها سالن را پر کرده بود. مأموران پلیس خودشان را به آنها رساندند تا به درگیری این زوج پایان دهند، اما زن فریاد میزد و فحاشی میکرد. او یک بار دیگر با مأموران درگیر شد و حتی به یکی دیگر از آنها هم سیلی زد.
این شاهد عینی ادامه میدهد: همه این اتفاقات در قسمت شرقی سالن فرودگاه در نزدیکی کانتر ماهان در حال رخ دادن بود. زن جوان که به نظر میرسید حالت عادی ندارد، فریاد میزد و ناگهان به سمت یک روحانی که در نزدیکی کانترهای ماهان بود، رفت. مرد روحانی مثل من مسافر بود و به همراه همسر و فرزندانش به فرودگاه آمده بود. زن جوان وقتی به روحانی رسید، عمامه او را برداشت و در حالی که همچنان فحاشی میکرد، آن را روی سرش گذاشت و بعد اسم شوهرش را فریاد زد و به سمت او رفت. در این هنگام بود که شوهرش به مأموران گفت که وی دچار بیماری روحی و روانی است و حتی در بیمارستان هم بستری بوده است. مأموران با شنیدن این موضوع اورژانس را خبر کردند که لحظاتی بعد نیروهای اورژانس آمدند تا آن زن را آرام کنند. این در حالی بود که مرد روحانی وقتی زن جوان به او حمله کرد، حتی اعتراض هم نکرد و پس از اینکه آن زن عمامه وی را برداشت مرد روحانی به سمت صندلیها رفت و بیآنکه چیزی بگوید، همانجا نشست.
![]() |