6 راه برای کم کردن آسیبهای طلاق/چطور تلخی طلاق در کام فرزندان کمرنگ کنیم؟
طلاق نوعی از بین بردن است؛ از بین بردن ریشهی یک ساختار. وقتی پدر و مادر از هم جدا میشوند، فرزندان خانواده سرپناهشان را از دست میدهند؛ درست مثل اینکه یک خانه را خراب کنیم، آنها به معنای واقعی کلمه آواره میشوند. تلخی طلاق والدین برای فرزندان پایان ندارد ولی ما میتوانیم با رعایت چند نکتهی کوچک، کمی اوضاع را برای بچهها بهتر کنیم:
1- خشم خود را جلوی فرزندان بروز ندهیم:
اینکه بعد از طلاق، از همسر سابقمان خشمگین باشیم، طبیعی است ولی حق نداریم این خشم را به هر شکلی که دوست داریم، جلوی فرزندانمان بروز دهیم. باید تلاش کنیم رفتار با فرزندمان، تحت تأثیر عصبانیت از دیگران، قرار نگیرد. برای اینکار لازم است احساساتمان را بهشکل درست و در جای مناسب بروز دهیم.
2- به بدقلقیهای فرزندمان حق بدهیم:
معمولا فرزندان بعد از طلاق، بهاصطلاح بدقلقی میکنند. در برخورد اول به آنها حق بدهیم و یادمان باشد، هر وقت صبوریمان را از دست دادیم، هیچوقت از این عبارتهای تحقیرکننده در مورد والد غایب استفاده نکنیم؛ مثل اینکه بگوییم «این رفتار بد تو مثل مادر/پدرت است.» این جملات فرزند شما را مستعد مشکلات روانی متعدد میکند.
3- در حضور فرزند، از والد دیگر بدگویی نکنیم:
کسی که الان برای ما همسر سابق است و بهاصطلاح هیچ دل خوشی از او نداریم، تا آخر دنیا والد فرزند ماست که نیمی از وجود فرزند وابسته به اوست. وقتی که فرزند بدگویی ما ررا میشنود، انگار داریم بخشی از وجودش را زیر سوال میبریم.
4- مواجهه با همسر سابق را به کمترین حد برسانیم:
اگر دیدن همسر سابق بیش از حد حال ما را بد میکند، بهتر است تا حد امکان این مواجهه را کم کنیم. موقع تحویل دادن یا تحویل گرفتن فرزندمان از یک فرد معتمد و بیطرف کمک بگیریم که با دیدن دوباره هم، زخمهای احساسیمان سر باز نکند.
5- از جزئیات اختلافمان برای فرزند نگوییم:
هیچوقت با فرزند در مورد مشکلاتی که با مادر یا پدرش داشتیم درددل نکنیم. مشکلات را تا حدامکان باز نکنیم. میتوانیم بهصورت خیلی کلی، با لحن آرام و خونسرد بگوییم: «ما نمیتوانستیم زندگی را با هم ادامه بدهیم.» و هر بار هم همین جمله را بدون هیجان منفی تکرار کنیم و از بحث عبور کنیم.
6- از روانشناس حرفهای کمک بگیریم:
گاهی در صحبتهایمان، آنقدر روی اختلافات تمرکز میکنیم که ذهن فرزند پر از مصادیق رابطهی بد میشود؛ تا جایی که ممکن است به این نتیجه برسد هیچوقت نباید همسری داشته باشد. لازم است حتما برای زخمهای احساسیمان چارهای پیدا کنیم تا مجبور نباشیم برای آرام کردن ذهنمان مدام درددل کنیم. امنترین راه هم مراجعه به مشاور و روانشناس موثق و حرفهای است.