متاسفانه اکثر روشنفکران ایرانی که دارای ارتباط ارگانیک با جریان اصلاحات هستند، نسبت معکوسی با واقعیتهای جهان دارند و دریافت و درک درستی از محدودیتهای زیاد آمریکا در دشمنی با استیت ایران ندارند. به همین جهت ، عقب افتادن آنها از جریان روشنفکری ضد سرمایه داری و منتقد نظام بین الملل آنها را در جهت تئوریزه کردن حفظ وضع موجود قرار داده است. واکنش این جریان به ناآرامیهای چهارشنبهشب ایالات متحده، خود دلیل واضحی برای این گزاره است. جریانی که کوچکترین اتفاقی را بهانهای برای تئوری پردازی علیه استیت ایران میکند و ناامیدانه از آینده سخن میگوید؛ در مقابل شکاف عمیق در جامعه آمریکا و ناکارآمدی نظام سیاسی و انتخاباتی این کشور یا سکوت میکند یا آن را به پدیده ترامپ تقلیل میدهد در حالی که ترامپ نماد شکاف و تسریع کننده شکافهاست و با رفتن ترامپ وضعیت آمریکا به قبل از دوران ترامپ بازنخواهد گشت. تبدیل شدن جریان روشنفکری ایران به جریانی محافظه کار، گرچه تأسف انگیز است اما به این معنا نیست که امیدی به رویش جریان روشنفکری بومی و ملی و اسلامی با گفتمان ایران قوی و بازگشت به خویشتن وجود ندارد. در روزهای ناامیدی جریان خسته و پیر روشنفکری غرب گرا، فصل روشنفکران جدید دینی و ملی رفته رفته فرا خواهد رسید.