گفت و گو با سردسته باند گانگسترهای پایتخت / قرارمان نبود به کسی شلیک کنیم

به گزارش ملت ما، اعضای این باند با در دست داشتن 2 قبضه کلت و یک کلاشنیکف، وارد خانه ها در تهران و استان البرز می شدند و با تهدید ساکنان خانه و ایجاد جوی از وحشت دست به سرقت اموال باارزش زده و فراری می شدند. همزمان با شروع سرقت های این باند، انتشار فیلم هایی از صحنه سرقت های آنها، باعث جوی از ناامنی در میان پایتخت نشینان شده بود تا اینکه کارآگاهان پلیس آگاهی تهران موفق شدند در جریان بررسی های تخصصی، سارقان را شناسایی و آنها را در یک عملیات ضربتی در ویلایی در هشتگرد دستگیر کنند. سارقان تا کنون به سرقت از بیش از 20 خانه اعتراف کرده اند و سردسته باند که جوانی 32 ساله است در گفت وگوی از جزئیات سرقت هایشان می گوید.
چند سابقه سرقت داری؟
این هفتمینباری است که دستگیر میشوم. پیش از این 5مرتبه به جرم سرقت و یکبار هم به اتهام حمل موادمخدر دستگیر و زندانی شدهام.
آخرینبار کی از زندان آزاد شدی؟
حدود 6 ماه قبل. بعد از آزادی سرقتهایمان را شروع کردیم.
قبل از اینکه سارق شوی چه کاره بودی؟
نانوا بودم. اما درآمد چندانی نداشتم و می خواستم یک شبه به پول زیاد برسم. برای همین برای سرقت راهی تهران شدم.
تو که سابقه داری و میدانستی پلیس گیرتان میاندازد، چطور جرأت کردی اینطوری دست به سرقت بزنی؟
اوایل اصلا قرار نبود که سرقتهایمان مسلحانه و گانگستری باشد. ما مثل بیشتر دزدان، با دیدن خانههای چراغ خاموش، زنگ در را میزدیم و اگر کسی جواب نمیداد، وارد میشدیم تا اموال قیمتی را به سرقت ببریم. با کارت بانکی یا کارت تلفن بهراحتی در خانهها را باز میکردیم و سپس اموال قیمتی را به سرقت میبردیم. فکر میکنم 7 یا 8 مورد سرقت با این شیوه انجام دادیم، اما یک اتفاقی افتاد که نقشه تغییر کرد.
چه اتفاقی افتاد؟
یک شب با همین شیوه وارد خانهای در تهران شدیم. فکر میکردیم کسی در خانه نیست، اما ناگهان متوجه شدیم صاحبخانه حضور دارد و چون خوابش سنگین بوده، متوجه زنگ آیفون نشده است. با دیدن او، تهدیدش کردیم و دهانش را گرفتیم تا حرفی نزند. او از ترس جانش، جای تمام وسایل با ارزش خانه را نشانمان داد. ما هم گفتیم ظاهرا اگر صاحبخانه حضور داشته باشد، بیشتر کاسب میشویم؛ چون جای طلاها و اموال باارزش را میگوید. از طرفی وقتی صاحبخانه حضور دارد، به تصور اینکه دزد جرأت نمیکند وارد شود درهای ورودی را قفل نمیکند و کار ما راحتتر و با سود بیشتر انجام میشود.
اما فیلمهایی که از سرقتهای شما منتشر شده نشان میدهد که انگار از خشونت و به وحشت انداختن مالباختهها لذت میبردید؟
حماقت کردیم. از همه عذرخواهی میکنیم.
با بقیه اعضای باند چطور آشنا شدی؟
همه با هم فامیل هستیم؛ پسرعمو، خواهرزاده و دامادمان. سرقتهای اول را 3نفره انجام میدادیم و هر بار یکی نمیآمد، اما وقتی سرقتها بیشتر شد، کمکم فامیلهای دورمان یا دوستانمان هم وارد سرقت شدند.
اولین سرقت مسلحانه را چه زمانی انجام دادید؟
همان موقع که فیلم ما پخش شد. یادم نمیآید کی بود که فیلم سرقتهایمان در فضای مجازی منتشر شد. فکر کنم اوایل امسال بود.
با دیدن این فیلمها ترس از دستگیری نداشتید؟
ما همه موارد را رعایت میکردیم و تصور نمیکردیم که دستگیر شویم، اما یک جایی هم سرقتهایمان را متوقف کردیم برای فرار از دستگیری. حتی وقتی دیدیم چند فیلم از سرقتهای ما در فضای مجازی دست بهدست میچرخد، ترسیدیم و به همه سپردیم مبادا از سرقت، جایی صحبت کنند.
خانوادههایتان این فیلمها را ندیده بودند؟
اتفاقا دیده بودند. یک شب که پس از ارتکاب سرقت به خانه برگشتم متوجه شدم خانوادهام در حال تماشای فیلم سرقتهای ما هستند،اما خب، ما هر وقت که راهی سرقت میشدیم، لباسهای مخصوص میپوشیدیم و هرگز لباسها را به خانههایمان نبرده بودیم تا خانوادههایمان متوجه شوند. از سوی دیگر چهرههایمان کاملا پوشیده بود و خوشبختانه اعضای خانواده ما متوجه نشدند. حتی مقابل ما به سارقان فحش میدادند و نفرینشان میکردند. ما اما سکوت میکردیم. تا حالا فکر میکنم متوجه شدهاند که ما همان گانگسترهای نقابدار هستیم.
خبر داشتید که پلیس بعد از سرقتهایتان، گشتهای ویژه در خیابان گذاشته بود تا دستگیرتان کند؟
بله. حتی یکبار هم خودم دیدم و از مقابل مأموران رد شدم. بعد از آن به همدستانم گفتم بهتر است از تهران برویم و در کرج سرقت کنیم.
از شیوه و شگرد سرقتهایتان بگو. چطور خانهها را شناسایی میکردید؟
با ماشینهای خودمان راهی خیابانهای کمتردد پایتخت میشدیم؛ البته پلاک ماشینها جعلی بود. یک نفر در شهرستان برای ما پلاک ساخته بود. خانهها را هم بهصورت رندم انتخاب میکردیم؛ از دیوار میپریدیم یا با دیلم در پارکینگ را باز میکردیم. در واحد را هم با کارت تلفن یا عابربانک باز می کردیم. 3نفر از بچهها که مسلح بودند، شروع به تهدید می کردند و بقیه کار سرقت را انجام می دادند.
چند مورد سرقت انجام دادهاید؟
تعدادش را نمیدانم اما در دفترچهام مو به مو نوشتهام. بالای 20مورد بود. علاوه بر تهران در کرج و مشهد هم سرقت داشتیم.
اسلحه را از کجا تهیه کرده بودید؟
من عاشق اسلحه هستم. چند سال قبل برای تزیین اتاقم از شهرستان یک کلاش و 3کلت خریدم که از همانها برای سرقتها استفاده کردیم.
کسی در سرقتهایتان مجروح شد؟
نه از دماغ کسی خون هم نیامد.
اما برخی از شاکیان میگویند که با قنداق کلاشنیکف به آنها ضربه میزدید؟
آرام میزدیم که بترسند و جای طلاهایشان را به ما نشان دهند!
شلیک هم کردید؟
نه اصلا. قرارمان این بود که به هیچ عنوان شلیک نکنیم.
مواد مصرف میکنی؟
تریاک و گل میکشم. هر وقت گل میکشیدم، احساس شجاعت میکردم. دیگر حس ترس در وجودم جایی نداشت.
با پولهایی که از سرقت بهدست آوردید، چهکار کردید؟
ماشین، خانه و یک ویلا در هشتگرد خریدیم. البته خرج خوشگذرانی، خرید گل و مهمانی هم میکردم؛ چون آدم ولخرج و خوشگذرانی هستم.
در هر سرقت چقدر گیرتان میآمد؟
بالای 800 میلیون تومان؛ گاهی هم میلیاردی و سنگین.
هر سرقت چقدر طول میکشید؟
تا جایی که میتوانستیم سریع عمل میکردیم؛ شاید 5 یا 10 دقیقه.
اما فیلمهایی هم وجود دارند که شما حدود 20دقیقه در یک خانه بودهاید؟
اگر صاحبخانه همکاری نمیکرد زمان میبرد.
چطور دستگیر شدید؟
آخرین سرقت را در مشهد انجام دادم، از آنجا به تهران آمدم و به هشتگرد رفتم که پلیس در آنجا دستگیرمکرد.
فکر میکردی دستگیر شوید؟
اولش نه، ولی بعد که فیلم سرقتهایمان در اینترنت پخش شد، وحشت دستگیری به جانم افتاد؛ به همین دلیل به همدستانم گفتم تمامش کنیم. از آن به بعد دیگر سرقت نکردیم.
![]() |
![]() |