header

دسته بندی :

جامعه و فرهنگ

اشتراک گذاری

1402/08/23

علم عالم در خدمت سیاست‌های آمریکایی

اوپنهایمر حکایت دانشمندی است که به مرور در جایگاه یک سیاستمدار نیز قرار می گیرد و این روند تدریجی از او یک سیاستمدار البته متوهم که فکر می کند در تصمیمات کلان سیاسی ایالات متحده مؤثر است میسازد که حتی نقشه راه پیشنهاد می دهد و مصلحت نیز تجویز می کند

به گزارش ملت ما، نولان تلاش می کند تا بیان کند دانشمندان در آمریکای دوران پایانی جنگ جهانی دوم و حتی جنگ سرد، ابزار بوده و سیاست های ایالات متحده از هر نوع ملاک است؛ در این بین دانشمندانی مانند اوپنهایمر على رغم توان بسیار بالای علمی متضرر میشوند که باور ضعیف به خود داشته باشند و متکی به شهرت و خودبینی و خودشیفتگی باشند که در این صورت از بهترین ابزار و مطامع برای سیاستهای آمریکایی خواهند بود و همچنین ابزاردست سیاستمداران آمریکایی خواهند شد؛ اما در مقابل دانشمندانی مانند انیشتین حدود خود را حفظ می کنند و با تیزهوشی و البته حکمت، پای خود را به بازی های سیاسی باز نکرده و از مصروف ساختن علم خود در مسیر سیاست های جنگ طلبانه فجیع مانند نابودی دنیا با بمب اتم امتناع می ورزند.

شخصیت محوری اپنهایمر از همان یک سوم - ابتدایی جریان ،داستان به عنوان شخصیتی هویت پریش در مواردی دارای ضعف تعهد حقیر و گاهی مطرود شده از فضای اجتماعی علمی و به طور نمونه در دانشگاه کمبریج تلاش میکند تا استاد خود را د با سیانور بکشد نمایان می شود که در مقابل او د رفتارهای نسنجیده مانند عدم کنترل خشم را از خود بروز میدهد. به مبحث فیزیک کوانتوم که نقش به سزایی در به نظریات و عملیات و عملکرد اوپنهایمر در ساخت او بمب اتم داشته اشاره می.شود این مبحث ،علمی جزئی از مسائل کلان فیلم و چالش های آن را به خود اختصاص داده است که ضمن تعریف و توصیف جریان ساخت بمب اتم توسط آمریکا با محوریت - یکی از دانشمندان یهودی خود (اوپنهایمر)، مسئله - فیزیک کوانتوم نیز به کشمکش داستانی ورود پیدا می کند در جایی از زبان اوپنهایمر به تضاد نظر او درباره فیزیک کوانتوم با نظریه نسبیت انیشتین اشاره می شود.

اوپنهایمر و انیشتین هر دو یهودی هستند اما انیشتین اصالتاً یک آلمانی است؛ هیتلر فیزیک کوانتوم را یک دانش یهودی می دانسته و در عین حال انیشتین به فیزیک کوانتوم اعتقادی نداشته است. این مسئله در داستان فیلم نیز مورد روایت قرار می گیرد که در کنار جنگ و مسابقه تسلیحاتی برای برتری یک طرف بر طرف دیگر، وجود دانشمندان و تضارب آرا میان آن ها و همچنین وجود یک دیکتاتور در این بین از جمله موارد قابل بررسی و دقت در جریان داستان این فیلم است. این در حالی است که وقتی اوپنهایمر به یک احتمال محاسباتی مانع و سخت در مسیر تحقیقات ساخت بمب برخورد می کند، نزد انیشتین رفته و از او کمک می خواهد اما او به صراحت از این کمک که اوپنهایمر را در مسیر ساخت بمب اتم یاری می کند، سر باز می زند.

اوپنهایمر حکایت دانشمندی است که به مرور در جایگاه یک سیاستمدار نیز قرار می گیرد و این روند تدریجی از او یک سیاستمدار البته متوهم که فکر می کند در تصمیمات کلان سیاسی ایالات متحده مؤثر است میسازد که حتی نقشه راه پیشنهاد می دهد و مصلحت نیز تجویز می کند؛ البته که بعداً در حد یک ابزار موقت و کوتاه مدت، رها می شود. در عین حال و در این بین تفاوت میان دانشمند و سیاستمدار هم آشکار میشود. پس از انفجار اتمی در ژاپن اوپنهایمر در آمریکا به عنوان پدر بمب اتم شناخته شده و حتی تصویر او روی جلد مجله تایم منتشر میشود و این مسئله به مرور به شهرت او اضافه می کند؛ اوپنهایمر به پشتوانه این شهرت در قالب جایگاه خود در کمیته انرژی اتمی اقدام به گفتن حرف های بی پروا می کند و به مرور این مسئله منجر می شود تا او در دایره قدرت سیاسی در آمریکا دچار چالش شود؛ این مسئله سیر او از جایگاه یک دانشمند و نخبه علمی به یک سیاستمدار با مدت مصرف مشخص را نمایان میکند. این فیلم یک صورت جذاب و قابل توجه از جنگ قدرت در ساختار سیاسی ایالات متحده در ایام پس از جنگ سرد ارائه میدهد که در آن افراد سیاستمدار می‌توانند با بازی‌های سیاسی افراد بی‌ارتباط به سیاست را قربانی مسیر و راه حفظ قدرت خود کنند و همچنین در سایه نشسته و به قدرتمندی خود ادامه دهند.

در این فیلم یکی از مخالفان رفتارهای ستیزه‌جویانه استراوس با اپنهایمر، نامش جان‌اف‌کندی است که می‌تواند به مجموعه ظن‌ها پیرامون قتل کندی اضافه کند، البته که این ادعا در یک فیلم سینمایی عنوان می‌شود اما می‌تواند قابل توجه و اهمیت از جنبه ایجاد یک جریان باشد

خلاصه ای از قصه فیلم

جی رابرت اوپنهایمر یک دانشمند علمی فیزیک و شهروند آمریکایی برای کسب علم سخت کوشانه به آلمان، هلند و آمریکا سفر می کند و در این مسیر با بیم و امید و حتی تحقیرهایی روبرو می شود. سرانجام توسط رئیس کمیته انرژی اتمی آمریکا به عنوان دانشمند در رأس پروژه منهتن برای . ساخت بمب اتم و سلاحی که معادلات را تغییر خواهد داد، معرفی شده و در این جایگاه قرار میگیرد. او با تلاش فراوان و پس از اینکه از کمک انیشتین برای پیشرفت پروژه خود ناامید میشود، در نهایت موفق می شود تا این پروژه را به مراحل پایانی نزدیک کند. او در حالی که هنوز به کاری که میکند باور کافی ندارد به مرحله ساخت بمب اتم همراه با گروه پرتعداد و متخصص خود میرسد و آمریکا را در پایان دادن به جنگ جهانی دوم به وسیله بمب . اتم و انفجار آن در ژاپن یاری می کند. پس از آن او دارای شهرت فوق العاده در آمریکا می شود و حتی به عنوان پدر بمب اتم عکسش روی مجله تایمز چاپ میشود اما شهرت و خودشیفتگی و ناشی بودن او در بازی سیاست منجر می شود تا او به مرور از گردونه سیاست که به واسطه خدمتش به آمریکا برای ساخت بمب اتم رقم خورده بود، طرد شود.

مهمترین نکات محتوایی

اشاره به پروموته

در ابتدا به یکی از اساطیر یونان باستان اشاره میشود که پروموته آتش را از خدایان دزدید و آن را به انسان داد و به همین دلیل به سنگی زنجیر شد و تا ابد شکنجه شد؛ این اشاره به اصلی فیلم یعنی دکتر اوپنهایمر نظر دارد که بمب اتم مورد نیاز آمریکا برای مقابله با بقایای متحدین ارتش ژاپن را تأمین کرد.

اوپنهایمر مشکوک به جاس برای شوروی

اوپنهایمر توسط هیئت خاصی که در حال بررسی صلاحیت امنیتی او هستند اما درواقع از سوی . رئیس توطئه چین کمیته انرژی اتمی مأمور به رسیدگی به پرونده او و درنهایت تلاش برای حذف او هستند فراخوانده شده تا او پیرامون اتهام جاسوسی که متوجه اوست، به این هیئت پاسخ دهد. این هیئت مدعی است که اوپنهایمر در زمان تلاش برای ساخت بمب اتم برای آمریکا در جریان پروژه ،منهتن با توجه به گرایشهای پیشینش به کمونیست برای شوروی جاسوسی می کرده است.

شخصیت محوری در یک سوم ابتدایی

شخصیت محوری اوپنهایمر از همان یک سوم ابتدایی جریان داستان به عنوان شخصیتی هویت ،پریش در مواردی دارای ضعف تعهد، حقیر و گاهی مطرود شده از فضای اجتماعی علمی و به طور نمونه در دانشگاه کمبریج تلاش میکند تا استاد خود را با سیانور بکشد نمایان میشود که در مقابل؛ او رفتارهای نسنجیده مانند. عدم کنترل خشم را از خود بروز میدهد

فیزیک کوانتوم؛ بخشی از چالشهای کلان علمی

داستان فیلم

به مبحث فیزیک کوانتوم که نقش به سزایی در نظریات و عملیات و عملکرد اوپنهایمر در ساخت بمب اتم داشته اشاره می.شود این مبحث علمی جزئی از مسائل کلان فیلم و چالشهای آن را به خود اختصاص داده است که ضمن تعریف و توصیف جریان ساخت بمب اتم توسط آمریکا با محوریت یکی از دانشمندان یهودی خود (اوپنهایمر)، مسئله فیزیک کوانتوم نیز به کشمکش داستانی ورود پیدا می.کند. در جایی از زبان اوپنهایمر به تضاد نظر او درباره فیزیک کوانتوم با نظریه نسبیت انیشتین اشاره میشود.

میدان داری اهل سیاست در بین اهالی علم

مردی سیاستمدار که سودای کسب قدرت دارد به نام دریاسالار استراوس، رئیس کمیته انرژی اتمی در ایالات متحده تلاش میکند تا با هدفی ممزوج با تزویر تحت عنوان ایجاد انجمنی به مثابه پناهگاهی برای دانشمندان مستقل همچون اوپنهایمر در جذب

و هدایت و جهت دهی به اوپنهایمر همچون یک سیاستمدار زیرک عمل کند؛ او در نقطه ای میان اوپنهایمر و انیشتین قرار می گیرد و در عین حال که از کفش فروشی به رتبه های سیاسی رسیده است؛ اما دوست دارد اهالی علم او را جدی بگیرند و بر مبنای این ، عقده تلاش خاص و مؤثری در جهت دهی و بهره برداری از وجود و شخصیت و توان علمی اوپنهایمر میکند و در آخر اوست که موفق و غالب است و به قدرت و رتبه و موقعیت مناسب خود در هرم قدرت سیاسی در ایالات متحده دست پیدا می کند.

تلاقی دستاورد علمی با جنگ افروزی آلمان نازی در لهستان

در حدود زمانی که اوپنهایمر در کنار شکافتن هسته اتم توسط آلمانیها به تداوم این دستاورد در قالب واکنش های زنجیره ای برای ایجاد انفجار نوترونی و در واقع رسیدن به تکنولوژی یک بمب دست پیدا می کند آلمان نازی به لهستان حمله میکند مجاورت این دو رخداد از همجواری قدرت و تهاجم با رشد و دستاورد علمی در دنیا حکایت میکند

ناجی آمریکا در جنگ یک کمونیست بوده

اوپنهایمر سالها پیش از آنکه در دهکده لوس آلاموس مشغول ساخت بمب اتم شود، عضو احزاب کمونیست بوده و این عضویت سایه سنگینی روی زندگی و گذشته او انداخته است. در عین حال که اوپنهایمر از سوی سیستم نظامی آمریکا برای ساخت بمب اتم ترغیب و یاری میشود؛ اما پس از اتمام ساخت بمب و پرتاب آن در ژاپن از سوی هیئت ویژه ای به بهانه تائید صلاحیت امنیتی مورد مواخذه قرار گرفته و عضویت او در گذشته در احزاب کمونیست به شدت مورد شماتت و پیگرد قرار میگیرد پس از ساخت بمب اتم، اوپنهایمر به عنوان شناخته شده ترین دانشمند در آمریکا

محسوب میشود و همین موجب میشود تا برخی سیاستمداران واشنگتن برای کنترل کژتابیهای وی، با تمسک به پرونده او در کمیته انرژی اتمی آمریکا استادی مبنی بر کمونیست بودن او علیه وی پیدا کنند و او را به چالش بکشند.

تضارب آرا دانشمندان در بحبوحه جنگ

اوپنهایمر و انیشتین هر دو یهودی هستند اما انیشتین اصالتاً یک آلمانی است؛ هیتلر فیزیک کوانتوم را یک دانش یهودی می دانسته و در عین حال انیشتین به فیزیک کوانتوم اعتقادی نداشته است. این مسئله در داستان فیلم نیز مورد روایت قرار میگیرد که در کنار جنگ و مسابقه تسلیحاتی برای برتری یک طرف بر طرف دیگر وجود دانشمندان و تضارب آرا میان آنها و همچنین وجود یک دیکتاتور در این بین از جمله موارد قابل بررسی و دقت در جریان داستان این فیلم است. این در حالی است که وقتی اوپنهایمر به یک احتمال محاسباتی مانع و سخت در مسیر تحقیقات ساخت بمب برخورد میکند نزد انیشتین رفته و از او کمک میخواهد اما او به صراحت از این کمک که اوپنهایمر را در مسیر ساخت بمب اتم یاری میکند، سر باز میزند.

تمرکزگرایی دانشمندان و متخصصان و ظرفیت های لازم برای ساخت بمب اتمام در نقطه ای دورافتاده در آمریکا

برای دور ماندن و کنترل دستاوردها در مسیر ساخت بمب اتم خصوصاً از گزند قدرت رقیب یعنی شوروی، اوپنهایمر به ارتش آمریکا پیشنهاد می کند که در منطقه بیابانی لوس آلاموس جایی دورافتاده که جزئی از مکان زیست سرخپوستها است و برای تلاقی مسیر ظرفیتها و زیرساختهایی مانند آزمایشگاه مواد و آزمایشگاه تشعشعات و پالایشگاه شهرکی ساخته شود تا دانشمندان و متخصصان برای ساخت بمب اتم با خانواده خود به آنجا آمده و در شرایط زندگی و زیست و رفاه مناسب قرار بگیرند تا به منظور نهایی شدن ساخت بمب و کنترل اوضاع و حفاظت از تحقیقات تا پایان کار همه آنجا اجتماع کنند.

وجود یک غیردانشمند در رأس تشکیلات کمیته انرژی اتمی آمریکا

دریاسالار استراوس که رئیس کمیته انرژی اتمی آمریکا است خود یک فرد غیر دانشمند است اما یکی از رئوس جریان ساخت بمب اتم محسوب می شود این مسئله همواره میان او و اوپنهایمر یک تنش ایجاد میکند و نگاه برتر یک دانشمند نابغه مانند اوپنهایمر دائماً به عنوان یک سایه سنگین در بالای سر استراوس محسوب میشود. این مسئله ضمن آنکه ذهن را به وجود یک غیردانشمند در رأس کمیته انرژی اتمی آمریکا توجه می دهد از یک نوع تنش و رقابت میان دانشمندان و غیردانشمندان سیاستمدار و شاید حقارت آنها در مقابل امثال اوپنهایمر حکایت دارد.

انعکاسهای پیامی در فرم اثر

* سیاستمداران فرصت طلب ایالات متحده همواره در کمین شکار و جذب دانشمندان نخبه برای نیل به اهداف و اغراض سیاسی خود هستند

* چیزی به نام دانشمند مستقل وجود ندارد؛ الا اینکه آن دانشمند انزوا و بیرون بودن از قدرت را پیش تر انتخاب کرده باشد

* علم هیچگاه از قدرت سیاستمداران دور نبوده و مورد نگاه و کنترل و بعضاً در مسیر اهداف و مقاصد آنها قرار داشته است.

* نتیجه سه قرن پیشرفت فیزیک، به ساخت بمب اتم به عنوان یک سلاح کشتار جمعی تبدیل شد

* جنگِ قدرت اساس و پایه سیاست در آمریکاست

* دانشمندان نابغه و جاه طلب اما خودشیفته که از پشت پردههای سیاست بی خبرند، بعد از آنکه قربانی سیاستهای منفعت طلبانه می شوند، در صورت عدم ادامه همراهی؛ از دایره قدرت طرد می شوند.

* مسیر ساخت بمب اتم به نوعی موجب نابودی دنیا شد.

نتیجه گیری و تحلیل نهایی

* شخصیت یهود در این فیلم، مظلوم اما بدون قدرت و دست پرورده و یک هویت پریش که ثبات شخصیتی ندارد تصویر شده است.

* جدال غیر مستقیم دانشمندان کشورها برای نجات ملت خود؛ ورنر هایزنبرگ، یک دانشمند در آلمان نازی هجده ماه پیش از اوپنهایمر در آمریکا تحقیقات خود درباره نورونها برای تبدیل تئوری به یک سلاح کاربردی را شروع کرد.

* وجود صدای ممتد ضربات پا که در جاهای مختلفی از فیلم شنیده میشود و در واقع تشویق اوپنهایمر توسط ساکنان شهرک لوس آلاموس پس از انفجار بمب اتم است؛ این مسئله در مقابل آرامشی قرار گرفته که اوپنهایمر میتوانست داشته باشد. این صدا شبیه به حرکت قطار وقتی سرعت آن بیشتر میشود و نمایی از تشویش ذهنی اوپنهایمر نیز است.

* در طول داستان با تمام برگشت ها به گذشته و بازگشت ها به زمان حال یک جاسوس وجود دارد که به طور موازی در قالب یک سوژه فرعی اما مؤثر بر سوژه شخصیت اصلی وجود دارد که جزئی از جذابیت های داستان فیلم است و در پایان مشخص می شود آن جاسوس یک شخصیت نظامی در لوس آلاموس بوده است که برای شوروی جاسوسی می کرده است

* به مسئله دنیای جدید حاصل از ساخت بمب اتم و پس از انفجار آن اشاره میشود که میتواند یک مقدمه مناسب برای بررسی سیاستهای آمریکایی برای کنترل جهان در جریان جنگ سرد باشد.

* اوپنهایمر حکایت دانشمندی است که به مرور درجایگاه یک سیاستمدار نیز قرار میگیرد و این روند تدریجی از او یک سیاستمدار البته متوهم که فکر می کند در تصمیمات کلان سیاسی ایالات متحده مؤثر است میسازد که حتی نقشه راه پیشنهاد می دهد و مصلحت نیز تجویز میکند؛ البته که بعداً در حد یک ابزار موقت و کوتاه مدت، رها میشود. در عین حال و در این بین تفاوت میان دانشمند و سیاستمدار هم آشکار می شود.

* بر مبنای یک باور ملی در آمریکا، افکار عمومی به سربازان و افرادی که از خاک وطنشان دفاع می کنند و در جلوگیری از کشته شدن سربازان و فرزندانشان کمک میکنند می بالند؛ لذا مسئله ساخت بمب نزد برخی افراد در آمریکا مورد احترام در راستای هدف دفاع از آمریکا و پرچم آن و فرزندان و سربازان آمریکایی قرار میگیرد که در این فیلم بدان اشاره و پرداخته شده است؛ در عین حال که یک گروه دیگر به سرپرستی فردی به نام زیلارد که اوپنهایمر را در پروژه منهتن در بخش انفجار یاری میکرده نیز درصدد ارائه یک دادخواست اعتراضی نسبت به استفاده از این بمب علیه ژاپنیها هستند؛ افراد اصلی و گردانندگان اصلی این کمپین در قالب دادخواست خود معتقدند که وقتی با روزولت برای ساخت این بمب صحبت شد آلمان نازی هنوز قدرت داشت و باید این بمب علیه آن استفاده میشد و حالا که آلمان نازی قدرت خود را در جریان جنگ جهانی دوم از دست داده و فقط ژاپن در این جنگ از خود دفاع میکند، در این جنگ با ژاپن نباید از این بمب اتم استفاده کرد؛ این مسئله منجر به ایجاد یک درگیری و چالش میان یکی از افراد این کمپین اعتراضی با اوپنهایمر می شود و او از وی میخواهد تا از ساخت این بمب برای استفاده از آن علیه ژاپنی ها خودداری کند.

* پس از موفقیت آمریکا در بمباران اتمی هیروشیما و ناگاساکی و موفقیت پروژه منهتن اوپنهایمر به دعوت ترومن رئیس جمهور آمریکا به دیدار او میرود و در این دیدار ترومن قصد دارد تا وی را ترغیب کند تا با هدف اطمینان از جلوگیری از دستیابی شوروی به سلاحی قوی تر از بمب اتم آمریکا، لوس آلاموس که محل تحقیق و توسعه و ساخت بمب اتم بوده است را حفظ کند تا در نهایت قدرت اتمی آمریکا در مقابل قدرتهای رقیب مانند شوروی حفظ و تثبیت شود؛ اما اوپنهایمر به ترومن میگوید احساس میکند دستش به خون آلوده شده و همچنین لوس آلاموس را به سرخپوستها بازگرداند... که موجب ناامیدی شدید ترومن از اوپنهایمر میشود و به او میگوید: «برای کسی مهم نیست که چه کسی بمب را ساخته؛ اما مهم است که چه کسی بمب را در ژاپن انداخته است من بمب را انداختم. این اقدام و اظهار نظر اوپنهایمر در مقابل ترومن به نوعی موجب طرد او از دایره قدرت و سیاست آمریکا می شود.

* پس از انفجار اتمی در ژاپن اوپنهایمر در آمریکا به عنوان پدر بمب اتم شناخته شده و حتی تصویر او روی جلد مجله تایم منتشر میشود و این مسئله به مرور به شهرت او اضافه میکند؛ اوپنهایمر به پشتوانه این ،شهرت در قالب جایگاه خود در کمیته انرژی اتمی اقدام به گفتن حرفهای بی پروا می کند و به مرور این مسئله منجر میشود تا او در دایره قدرت سیاسی در آمریکا دچار چالش شود؛ این مسئله سیر او از جایگاه یک دانشمند و نخبه علمی به یک سیاستمدار با مدت مصرف مشخص را نمایان میکند. . این فیلم یک صورت جذاب و قابل توجه از جنگ قدرت در ساختار سیاسی ایالات متحده در ایام پس از جنگ سرد ارائه میدهد که در آن افراد سیاستمدار میتوانند با بازی های سیاسی، افراد بی ارتباط به سیاست را قربانی مسیر و راه حفظ قدرت خود کنند و همچنین در سایه نشسته و به قدرتمندی خود ادامه دهند.

* در این فیلم یکی از مخالفان رفتارهای ستیزه جویانه استراوس با اوپنهایمر نامش جان اف کندی است که میتواند به مجموعه ظنها پیرامون قتل کندی اضافه کند؛ البته که این ادعا در یک فیلم سینمایی عنوان میشود اما میتواند قابل توجه و اهمیت از جنبه ایجاد یک جریان باشد.

انتهای پیام/

آدرس کوتاه شده صفحه

اشتراک گذاری

shareItem1shareItem2shareItem3shareItem4shareItem5

ارسال نظر

captcha
ارسال نظر