میلیاردهایی که هدر میرود

چند شب قبل تلویزیون داشت پشت صحنه سریال« زیرخاکی» را نشان می داد، خیلی از آنهایی که آن شب این برنامه را دیدند از دیدن این همه زحمت و صرف هزینه برای ساخت یک سریال معمولی شگفت زده شده بودند، یک روستای مخروبه ، دوباره با کاهگل ،آجر و بلوک وگچ بازسازی شد، دهها در و پنجره با وانت وارد روستا شده و کار گذاشته شد، بخش بزرگی از روستا، گلکاری و درختکاری شد، دوخت پرده و چیدن اکسسوری های خانه و ... هم که گفتن ندارد واین تازه اول راه بود.
بعد از آن، دهها نفر سیاهی لشگر،عوامل فیلم، بازیگران و ... تا نیمههای شب جلو و پشت دوربین مشغول فیلمبرداری بودند که سرجمع حقوق و خوردوخوراک آنها سر به صدها میلیون و حتی میلیارد می زند و باز هم می توان گفت که این تازه جدا از دستمزدهای بالای بازیگران و تهیه کننده وکارگردان و ... است.
آن شب همه ما، این صحنه ها را به عنوان بینندگان برنامههای تلویزیونی صدا و سیما تماشا کردیم، اما یک سئوال در ته ذهنمان ، داشت مخمان را می جوید که خب که چه؟ چند نفر این سریال را دیده اند؟ اصلا این همه هزینه برای چه صرف شده است؟
خیلی از ما شاید آن شب می دانستیم که تازه ، زیرخاکی وضعیتش از دیگر سریالهای امسال تلویزیون مانند رستگاری ، هفت سر اژدها و ... که در بره کشان تلویزیون یعنی نوروز و ایام مبارک رمضان پخش شد، یک سرو گردن بالاتر بوده است و همین تاسفمان را عمیق تر میکرد.
آمارها را ببینیم و برگردیم!
طبق آماری که خبر آنلاین به نقل از مرکز تحقیقات صدا و سیما منتشر کرده است ، مخاطب همه قسمتها٬ بعضی قسمت ها و «بیننده اتفاقی» سریال زیر خاکی تنها 29درصد بوده است و این یعنی اینکه 71 درصد مردم حتی بصورت تصادفی هم نزدهاند کانالی که زیر خاکی را پخش میکرده و آن را اصلا ندیده اند.
حالا به این آمارهای شگفت انگیزتوجه کنید: مخاطب همه قسمتها، بعضی قسمتها و بیننده اتفاقی سریال هفت سر اژدها 19درصد بوده و 81 درصد مردم حتی بصورت اتفاقی سریال هفت سر اژدها را ندیدهاند.
مخاطب همه ی قسمتها، بعضی قسمتها و بیننده اتفاقی سریال «رستگاری» 16 درصد بوده و 84 مردم حتی بصورت تصادفی هم سریال رستگاری را ندیده اند.
این آمارها یعنی یک شکست تاسف بار برای صدا و سیمایی که میلیاردها میلیارد بودجه صرف یک سریال می کند وقرار است «ملی» باشد.
اگر آمارهایی که خبر آنلاین منتشر کرده است درست باشد ، کارنامه سریالهایی که قبل از عید پخش شده اند از این هم وحشتناکتر است، 95 درصد مردم سریال بیسکویید را در اوج ساعت شبکه سه ندیدهاند و سریال چرخ گردون در اوج ساعت بیننده توانسته رکورد مجموع ندیدن را از آن خود کند و 96 درصد مردم حتی بصورت تصادفی نیز آن را تماشا نکردهاند.
به که باخته اید؟
حالا فکر کنید که اگر به جای وضعیت فعلی ، قرار بود این رسانه با بودجه بخش خصوصی روی پای خودش بایستد، با این آمارهای وحشتناک، الان مدیر این رسانه با چه ورشکستگی عظیمی روبرو شده بود و الان به خاطر این ضرر سنگینی که زده چه سرنوشتی پیدا میکرد؟
به نظرمی رسد در صورت ادامه مسیر فعلی، صدا و سیما قافیه را بدجوری می بازد ، با این شیوه مدیریت، بودجههای میلیاردی بیتالمال دود می شود و به هوا می رود، در حالی که این پول ، پولی است که شاید می توانست زندگی دهها و شاید صدها کودک وخانواده اشان را در حاشیه سیستان وبلوچستان ، تهران، کردستان و ... متحول کند.
حالا شاید وقت آن رسیده است که طرحی نو در صدا و سیما درانداخت و قبل از آنکه همان 29درصد – با وجود بینندگان اتفاقی- هم دیدن صدا و سیمای ملی را کنار بگذارند ، کاری کرد.
وقت آن است که مدیران صدا و سیما به جای ارائه آماربینندگانشان با جمع کردن بینندگان فضای مجازی و دلخوش کردن به این چنین آمارهایی، مشکل اصلی را پیدا کنند و ببینید آیا مشکل درمدیریت آنهاست، آیااین مدیران و مسئولان کارنابلد هستند که این چنین بینندگان وفادار صدا و سیما را از دست داده اند ؟ آیا تغییر ذائقه ای رخ داده و باید برای یافتن ذائقه جدید مردم دست به کار شوند؟ آیا رسانه های آنور آبی توانسته اند صدا و سیما را مقهور کنند، در صورتی که جواب مثبت است چه باید کرد؟
در سال های نه چندان دور این تلویزیون لااقل در نوروز و شبهای بهشتی رمضان ، مخاطبانی گسترده وفراوان داشت و جذب مخاطب 50 درصدی برایش خیلی عادی بود.
آخرین فصل پایتخت، یعنی پایتخت 6، در حدود 75 درصد بیننده داشت و یک سریال متوسط مثل سریال نون خ ، درفصل یک، 56 درصد بیننده داشت، زیر خاکی3 نیز 69 درصد بیننده داشت، باید هرچه زودتر برای صدا و سیما کاری کرد وگرنه هزینههای میلیاردی دود میشوند بدون آنکه بیننده ای داشته باشند.

