header

دسته بندی :

سیاست و جهان

اشتراک گذاری

1402/11/10

داعش خراسان، پروژه آمریکایی/ آیا داعش خراسان تهدیدی جدید برای ایران است؟

در دو سال اخیر شاخه خراسان داعش مسئولیت دو حمله به شاهچراغ را در پرونده ننگین خود دارد. به نظر می‌رسد که تهدید اصلی این روزهای امنیت ایران را بایستی داعش خراسان دانست. اما این گروه از کجا آمد و چگونه در افغانستان ریشه دواند و موفق به انجام سه عملیات تروریستی در ایران شد؟

به گزارش ملت ما؛ روز 13 دی 1402 حادثه‌ای غم‌بار و خونین در دیار سردار سلیمانی رخ داد؛ دو انفجار کشنده با فاصله زمانی اندک و در نزدیکی گلزار شهدای کرمان که منجر به شهادت نزدیک به صد تن از هموطنان شد. پس از گذشت نزدیک به 36 ساعت از این حادثه تروریستی و بالا گرفتن گمانه‌زنی‌ها در مورد عاملان آن بالاخره گروه تروریستی - تکفیری داعش مسئولیت این جنایت را بر عهده گرفت.

این موضوع در حالی‌ است که در طی دو سال گذشته شاخه خراسان این گروه تروریستی مسئولیت دو حمله به شاهچراغ را نیز در پرونده ننگین خود دارد و به نظر می‌رسد که تهدید اصلی این روزهای امنیت جمهوری اسلامی ایران را بایستی داعش خراسان دانست. اما این گروه از کجا آمد و چگونه در افغانستان ریشه دواند و موفق به انجام سه عملیات تروریستی در ایران شد؟

داعش خراسان در واقع همان بازماندگان داعشی است که در سوریه و عراق فعالیت می‌کردند و با شکست و نابودی خلافت اسلامی به خراسان رفتند و در پاکستان، افغانستان، تاجیکستان و هند فعالیت‌های خود را از سر گرفتند این گروه به شدت با القاعده و طالبان درگیر است. داعش خراسان در واقع بعد از تسلط طالبان و فروپاشی دولت افغانستان بسیار قدرت گرفت، زیرا بیشتر اعضای آن بعد از سقوط آن کشور توانستند از زندان فرار کنند و به گروه خود بپیوندند.

این گروه از 26 ژانویه 2015 شکل گرفت و تنها منبع در آمد این گروه تصاحب اموال افراد و تجارت مواد مخدر است با این وجود توانسته اند حملات زیادی را در داخل افغانستان و پاکستان شکل بدهند و اخیر هم در ایران توانستند عملیات مخربی را اجرا کنند که موجب کشته شدن تعدادی زیادی از مردم شد.

اولین رهبر این گروه حافظ سعیدخان بود که توانست روابط گسترده‌ای با عشایر محلی، گروه‌های سلفی پاکستان و تعدادی از پیکار جویان با تجربه و نظامیان فراری افغانستان برقرار کند و آن‌ها را عضو گروه تروریستی داعش کند و در نهایت این شخص توسط پهپاد‌های آمریکا کشته شد.

این گروه با وجود کشته شدن رهبرانشان هنوز هم سرپا هست و فعالیت می‌کند و بین 4000 تا 6000 جنگجو طبق آمار سازمان ملل دارد. داعش خراسان بیش از 300 مورد حمله را در ولایت‌های مختلف افغانستان انجام داده‌اند. حملات داعش خراسان از نظر جغرافیایی نیز گسترش چشمگیری داشته، به طوری که از شش ولایت در سال 2021 به 11 ولایت تا اواسط سال 2022 افزایش یافته است.

همچنین اغلب فعالیت‌ها و پایگاه‌های این گروه در دشت‌ها و کوه‌ها و غار‌های داخل افغانستان و پاکستان قرار دارد و برنامه ریزی خود را آنجا شکل می‌دهند و حتی می‌توان به مدارس دینی خاصی در پاکستان اشاره کرد که معمولا اعضای این گروه قبل و بعد از عضویت در آنجا رفت و آمد نیز دارند و این مدارس به گسترش و پرورش افکار داعشی و سلفی کمک می‌کنند و تهدیدی برای تمام جهان هستند.

از آنجایی‌که اعضای این گروه تسلط بر قلمرو خراسان تاریخی از جمله افغانستان و بخش‌هایی از کشورهای آسیای مرکزی و ایران را دنبال می‌کردند، نام «داعش خراسان» را بر خود گذاشتند و سطح جدیدی از تهدیدات منطقه‌ای را که به بیرون از افغانستان کشیده می‌شد، گشودند. تهدیدات داعش خراسان مشخصاً برای بازیگران منطقه‌ای همچون ایران، ترکیه، روسیه و چین که در حاشیه و هم‌جوار با آسیای مرکزی شامل «ازبکستان، تاجیکستان، ترکمنستان، قرقیزستان و قزاقستان» قرار داشتند، ایجاد شد.

افزایش تمرکز داعش بر ایران

آشکارشدن تبار تکفیری جریان حمله‌کننده به «راسک» از شاخه «جیش‌العدل» و همچنین قبول مسئولیت حمله تروریستی به کرمان در سالگرد سردار سلیمانی، تحلیل ناظران سیاسی را متوجه شاخه نوظهور گروه تروریستی داعش موسوم به «داعش خراسان»، کرده است. در همین راستا رهبری داعش متشکل از قومیت‌های آسیای‌مرکزی مانند چچن و نهضت اسلامی ترکستان‌ شرقی، استراتژی خود را در تبدیل کشورهای هدف به امارت اسلامی تعریف کرده‌اند تا در پی ادغام این امارت‌ها، خلافت اسلامی بزرگ را شکل دهند.

وقوع حمله به مقر انتظامی «راسک» و چندین حملات تروریستی مشابه در ایران که از جمله نمونه‌های آن حمله به شاه‌چراغ شیراز بود و گروه «داعش خراسان» مسئولیت آن را برعهده گرفت، نشان می‌دهد رشد و قدرت‌گیری گروه‌های تکفیری آسیای مرکزی که اکنون در بستر تحولات آسیای مرکزی تا مرز گروه‌های پیچیده پیش رفته‌اند، به تحرکات خود شتاب داده و عملکرد خود را بیش‌ازپیش ساماندهی کرده‌اند.

چگونگی ظهور داعش خراسان

داعش خراسان در سال‌های 15-2014 در افغانستان و مناطق مرزی پاکستان ظاهر شد. این گروه توسط اعراب اعزامی از خاورمیانه (که پس از شکست داعش در عراق و سوریه به افغانستان نقل مکان کردند) و همچنین شخصیت‌ها و گروه‌های محلی که از عنوان داعش برای مشهوری و جلب وفاداری بین المللی استفاده می‌کنند، تاسیس و به صورت نیرویی افراطی‌تر از طالبان اصلی ظاهر شد و حملات وحشیانه علیه اهدافی را آغاز کرد که رهبران طالبان در سال‌های اخیر در یک تصمیم سیاسی از انجام آنها حذر می‌کردند. از جمله این اهداف، مدارس، کلینیک‌ها و بازارهایی هستند که با شیعیان ارتباط دارند. طالبان این حملات را به شدت محکوم کرده است.

داعش خراسان در اتحاد با گروه‌های تروریستی پاکستانی همچنین چندین حمله تروریستی بزرگ در داخل پاکستان انجام داده است. داعش خراسان بارها برای دستیابی به قدرت محلی با طالبان درگیر شده است. در سال 2017 در استان ننگرهار در مرز پاکستان عملیاتی علیه داعش خراسان با همکاری ارتش ملی افغانستان و نیروی هوایی ایالات متحده انجام شد.

تفاوت بین داعش و طالبان

تفاوت اصلی بین طالبان افغانستان و داعش خراسان در ریشه‌های ملی بسیار متفاوت آنهاست. طالبان با گروه‌های جهادگرای افراطی بین‌المللی از جمله القاعده ارتباط دارد، اما رهبری و اکثریت قریب به‌اتفاق نیروهای آن را افغان‌ها و عمدتاً پشتون‌های افغان تشکیل می‌دهند و احساسات قوی ملی‌گرایانه دارند و خود را وارثان مشروع تاریخ دولت‌سازی پشتون در افغانستان می‌دانند.

در مقابل، داعش خراسان در سال‌های 15-2014 در میان شورشی‌های پشتون پاکستانی علیه پاکستان شکل گرفت که در میان پشتون‌های شرق افغانستان پناهنده شده بودند. حافظ سعید خان، نخستین امیر داعش خراسان (که در حمله هوایی ایالات متحده در سال 2016 کشته شد)، از سرکردگان طالبان پاکستان بود. یکی از دلایل تلخی روابط داعش خراسان با طالبان افغانستان این بود که طالبان از حمایت از برادران پاکستانی خود در شورش خودداری کردند. برخی دیگر از اعضای داعش خراسان هم اسلام گرایان جهادگرای شکست خورده در اتحاد جماهیر شوروی هستند که در نسل گذشته به افغانستان پناهنده شده اند از جمله ازبک‌های مرتبط با جنبش اسلامی ازبکستان و چچن ها، داغستانی ها و دیگران از شورش‌های قفقاز شمالی علیه روسیه. شمار معینی از مبارزان اویغور مخالف چین از سین کیانگ هم به این گروه پیوسته اند. شماری از اعضای عرب القاعده در افغانستان و مناطق مرزی پاکستان نیز در میان نیروهای داعش خراسان هستند.

طالبان در یک دهه گذشته بارها اعلام کرده یک نیروی جهادی بین‌المللی نیست و از جهاد بین‌المللی حمایت نمی‌کند؛ ازاین‌رو، آن دسته از جهادگرایان حامی مبارزه بین‌المللی طبیعتاً به داعش خراسان متمایل شدند. در حقیقت، جدای از عناصر خارجی داعش خراسان، شماری از مهاجران افغان از طالبان نیز در این گروه هستند که انگیزه‌های متفاوتی برای ترک طالبان داشته‌اند. برخی از فرماندهان و جنگجویان محلی از نظر ایدئولوژیک افراطی به شمار می‌روند و از مذاکرات رهبری طالبان با آمریکایی‌ها، روس‌ها و ایرانی‌ها و کنارگذاشتن جهاد بین‌المللی خشمگین هستند. برخی دیگر هم با فرماندهان طالبان در نزاع‌های محلی درگیر شده‌اند.

خطر برای طالبان در این واقعیت نهفته است که همه این انگیزه‌ها برای پیوستن به داعش خراسان با کنترل طالبان بر حکومت افغانستان تشدید می‌شود. ناظران سیاسی معتقدند اگر رهبری طالبان به وعده‌های خود درباره حفظ امنیت اعضای دولت قبلی، احترام به حقوق زنان و حق ادامه تحصیل آنها، حفظ حقوق اقلیت‌ها و موارد مشابه عمل کنند، ایدئولوگ‌های افراط‌گرای سنی به‌شدت خشمگین خواهند شد. بسیاری از فرماندهان محلی هم احتمالاً از عدم دریافت پست‌های دولتی مورد انتظار خود سرخورده می‌شوند و اگر طالبان به وعده مبارزه با قاچاق هروئین عمل کنند، آن دسته از فرماندهان و پیروان که از این تجارت سود می‌برند، خشمگین خواهند شد.

چگونه داعش خراسان از تکفیری‌ها عضوگیری می‌کند؟

در حالی که داعش خراسان با حملات تروریستی در جهت بی‌ثباتی افغانستان، جلوگیری از رشد اقتصادی، سقوط حکومت طالبان و تبدیل افغانستان به پایگاه جهاد بین‌المللی تلاش می‌کند، طالبان می‌تواند از همه این مسائل برای درخواست برای کمک‌های بین‌المللی به‌ویژه از چین، روسیه و غرب و در راستای تقویت دولت خود در برابر داعش خراسان استفاده کند.

داعش خراسان در افغانستان همواره به طالبان به چشم دشمن ایدئولوژیک نگریسته و پروژه سیاسی طالبان در افغانستان و برخی اقدامات حاکمیتی آن را کفرآمیز دانسته است. هر چند این احتمال وجود دارد که طالبان بتواند اقدامات آینده داعش خراسان برای کنترل جغرافیایی را خنثی کند؛ اما روندهای تاریخی نشان می‌دهند که این نوع اقدامات، تلفات بالایی در پی داشته و ممکن است منجر به وقوع درگیری‌های طولانی شوند. خیزش دوباره داعش خراسان نگرانی‌های امنیتی را برای بسیاری از بازیگران دولتی منطقه در پی داشته است.

حتی اگر آمریکا دست به یک سری عملیات ضدتروریستی بزند، باز هم به‌واسطه نبود یک رویکرد منطقه‌ای پایدار، دستاوردهای چنین اقدامی احتمالاً کوتاه‌مدت خواهد بود؛ لذا کشورهای منطقه بهترین نقطه اتکا برای مقابله با خطرات داعش خراسان در افغانستان هستند. هرچند متفق کردن این کشورها حول یک راهبرد امنیتی مشترک دشوار است؛ اما این کشورها می‌توانند بسترهای مشترکی را برای مقابله با تحرکات مرزی شبه‌نظامیان، عضوگیری‌ها و روند تأمین مالی آنها پیدا کنند.

چشم‌انداز آینده داعش خراسان

هرچند طالبان دیگر با خطر تحلیل منابع خود از طریق شورش مواجه نیست؛ اما باید با مشکلات دیگری دست‌وپنجه نرم کند، از جمله مسائل ناشی از تبدیل‌شدن به یک بازیگر سیاسی، مهار مخالفان حکومت و گسترش حاکمیت خود در تمام نقاط افغانستان، آن هم در زمانی که این کشور با فشارها و کمبودهای زیادی در حوزه انسانی و اقتصادی روبه‌رو است. در حال حاضر، طالبان زیر بار سنگین اداره کشور قرار گرفته و فاقد منابع لازم برای تأمین امنیت مردم افغانستان است. در چنین شرایطی، هر نوع اقدام برای مقابله با داعش خراسان توسط طالبان، طولانی‌مدت بوده و ممکن است موجب ایجاد بی‌ثباتی در سطوح ملی و منطقه‌ای شود.

از سوی دیگر، با خارج‌شدن نیروهای آمریکایی، ناتو و نیروهای امنیتی افغان از صحنه، داعش خراسان در افغانستان می‌تواند بخش اعظمی از منابع عملیاتی خود را مستقیماً روی طالبان متمرکز کند، به‌جای اینکه این منابع را به‌صورت پراکنده صرف مقابله با بازیگران مختلف و متعدد کند.

اما این وضعیت چگونه ایجاد خواهد شد؟ از تبلیغات اخیر داعش خراسان مشخص است که این گروه به‌احتمال زیاد به برنامه خود برای جذب نیروهای جدا شده از سایر گروه‌ها، به‌خصوص طالبان، ادامه خواهد داد. اگر طالبان در مقام حاکم کشور، کمترین سستی یا امتیازدهی را در حوزه مسائل ایدئولوژیک داشته باشد، ممکن است نیروهای خود را از دست‌داده و آنها را به سمت گروه رقیب بکشاند. اگر این تصور به وجود آید که طالبان پیاده سرباز قدرت‌های خارجی است آنگاه ممکن است بار دیگر با خطر از دست‌دادن جنگجویان خود مواجه شود و ممکن است آتش اختلاف‌ها را در درون طالبان شعله‌ور کرده و جذابیت داعش را برای اعضای ناراضی گروه افزایش دهد. موضوعی که در ابعاد سیاسی برای کنترل داعش خراسان که تهدیدی برای ایران است، مهم ارزیابی می‌شود.

وضعیت کنونی داعش در افغانستان

طالبان بارها ادعا کرده است که داعش در افغانستان توانایی تخریبی خود را از دست داده است اما تحولات سه ماه گذشته نشان می‌دهد که گروه تروریستی داعش همچنان از قدرت کافی برای ناامن و بی‌ثبات‌سازی افغانستان برخوردار است. طی دو ماه گذشته حملات تروریستی گروه داعش در افغانستان شدت بیشتری به خود گرفته است. در آخرین و مهم‌ترین موارد، گروه داعش با یک حمله انتحاری، نثار احمد احمدی، معاون والی طالبان در بدخشان را ترور کرد. دو روز بعد در مراسم ختم نثار احمد در بدخشان، گروه داعش بار دیگر مهاجم انتحاری را به این مراسم فرستاد که در نتیجه آن صفی الله صمیم، فرمانده پیشین این گروه در بغلان کشته شد. علاوه بر آن، منابع محلی تاکید کردند که در این حادثه 18 فرد دیگر نیز کشته شده و بیش از 30 نفر دیگر زخمی شدند.

داعش همچنین مسئولیت کشتن والی طالبان در بلخ و دو حمله دیگر در مقابل وزارت خارجه طالبان در کابل را نیز به عهده گرفته است. علاوه بر این، داعش در دو سال اخیر، مسئولیت چندین حمله مرگبار به مراکز آموزشی، مساجد و مراسم مذهبی شیعیان افغانستان را نیز به عهده گرفته است. به طور کلی، در شش ماه گذشته گروه تروریستی داعش بسیاری از فرماندهان طالبان را در عملیات‌های مختلف ترور کرده است.

در مجموع، پس از حاکمیت دوباره طالبان که دو سال از آن می‌گذرد، تروریست‌های داعش بیش از 300 مورد حمله را در ولایت‌های مختلف افغانستان انجام داده‌اند. حملات داعش خراسان از نظر جغرافیایی نیز گسترش چشمگیری داشته، به طوری که از شش ولایت در سال 2021 به 11 ولایت تا اواسط سال 2022 افزایش یافته است.

استفاده ابزاری از تروریسم توسط آمریکا

گروه‌های جدایی‌طلب بلوچ که دست به اقدامات تروریستی بر علیه سرمایه‌گذاری چین در پاکستان می‌زنند یا گروه‌های ازبک و ترک که تهدید امنیتی شماره یک ازبکستان و ترکمنستان هستند یا تاجیک‌هایی که در سه حمله تروریستی اخیر در ایران دست داشتند، در واقع بخشی از ابزارهای امنیتی و تروریستی آمریکا و غرب برای فشار به کشورهای منطقه مانند ایران، پاکستان و چین هستند.

استفاده‌هایی ابزاری از تروریسم، که بارها بر علیه ایران تکرار شده، تازگی ندارد. برای مثال طی چند سال گذشته صهیونیست‌ها پس از ناموفق بودن اقدامات خرابکارانه‌ای که مسئولیت آن را بر عهده اراذل و اوباش در داخل ایران گذاشته بودند، به سراغ گروه‌های تروریستی و جدایی‌طلبی چون کومله، پژاک و منافقین رفتند تا خرابکاری‌های خود را بر علیه جمهوری اسلامی ایران ادامه دهند.

این اقدام و تغییر تاکتیک از سوی دستگاه‌های امنیتی رژیم صهیونیستی تا حدودی موفق بود که منجر به ترور شهید صیاد خدایی و چند اقدام خرابکارانه دیگر نیز شد اما با اقدام قاطع سپاه پاسداران جمهوری اسلامی و فرماندهی کل نیروهای مسلح در موشک باران مقر گروه‌های تروریستی جدایی‌طلب در کردستان عراق و بازداشت و مجازات این عناصر تروریستی در سال گذشته ظرفیت مورد استفاده دشمن از بین رفت.

پس از فتنه سال گذشته و اقدامات ضدامنیتی عده‌ای تحت عنوان تلاش برای براندازی، ظرفیت جدیدی برای سرویس‌های اطلاعاتی کشورهای متخاصم ایجاد شد. اقدامات خرابکارانه در طول اغتشاشات سال گذشته و جذب عده‌ای در گروه‌های مختلف این ظرفیت را برای آنها فراهم کرد تا اقدام به تاسیس گروهک‌های تروریستی جدیدی در داخل و خارج از ایران کنند.

گروهک ارتش مردمی که توسط شاهین‌لو (شاهین زحمتکش) و سیامک تدین (کارمند سابق وزارت خارجه) که در هلند ساکن هستند، تاسیس شد. این گروهک بارها در سال جاری به بمب‌گذاری در هیئات مذهبی و بر سر مزار حاج قاسم سلیمانی اقدام کردند که توسط سربازان گمنام امام زمان(عج) خنثی شد. این اقدامات یادآور به کارگیری اراذل و اوباش آموزش ندیده توسط موساد برای انجام عملیات در داخل ایران بود که این‌بار با حمایت آمریکا و کشورهای اروپایی همچون هلند و سوئد انجام گرفته بود و با شکست رو به رو شد.

پس از این شکست‌ها اما به نظر می‌رسد که مغزهای فاسد در سرویس‌های جاسوسی - تروریستی موساد و سیا با الگوگیری از تجربه استفاده از تروریست‌های با تجربه و آموزش دیده در نواحی غربی ایران این‌بار به سراغ تروریست‌های جنوب شرق ایران رفته‌اند.

حادثه تروریستی راسک و افزایش اقدامات ضدامنیتی در سیستان و بلوچستان و انفجار کرمان همگی نشان از تلاش برای ایجاد منطقه‌ای ناامن در جنوب شرق کشور دارند که امنیت جمهوری اسلامی ایران و و حدت شیعه و سنی را نشانه رفته است.

در سال گذشته نیز گروهک‌های تروریستی حاضر در کردستان عراق و مرز غربی کشور با کلیپ‌هایی بیعت و همراهی با گروه‌های تروریستی جنوب شرق کشور را اعلام کردند که شاهدی دیگر بر تلاش برای انتقال بحران‌های امنیتی از غرب به شرق ایران است. اقدامی که به نظر راه حلی جز پاسخ سخت ندارد اما با این تفاوت که داعش خراسان بر خلاف کومله پایگاه مشخصی ندارد و طالبان نیز مانند دولت اقلیم و دولت مرکزی عراق اقدام نمی‌کند.

در کنار موارد ذکر شده همچنین باید بحران مهاجران افغان را در نظر گرفت و مراقب بود تا اختلاف قومی، نژادی و مذهبی به ابزار ترور و خونریزی تکفیری‌ها تبدیل نشود.

انتهای پیام/

آدرس کوتاه شده صفحه

اشتراک گذاری

shareItem1shareItem2shareItem3shareItem4shareItem5

ارسال نظر

captcha
ارسال نظر